آل سعود براي ترويج ايران هراسي و پيشبرد اهداف شوم سياست خارجي خود از ابزارهاي مختلفي بهره مي برد که دلارهاي نفتي، شيوخ وهابي و رسانه از جمله آن هستند.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، اخيرا سعودي ها به ويژه عادل الجبير وزير خارجه و برخي سفيران اين کشور از جمله ثامر السبهان سفير عربستان در عراق ادعاهايي را عليه ايران مطرح کردند و مدعي حمايت ايران از تروريسم شدند.
همزمان با آن، شيخ عبدالعزيز بن عبدالله آل الشيخ مفتي آل سعود نيز ايران را مجوس و دشمن اسلام و مسلمين خواند. در همان حال رسانه هاي سعودي با بوق و کرناي فراوان به دنبال ترويج ايران هراسي و مظلوم نمايي آل سعود هستند. در کنار اين عوامل به عنصر پول و تطميع ديگران به ويژه کشورهاي کم بنيه تر نيز بايد اشاره کرد. به عبارت ديگر در حال حاضر پول، شيوخ وهابي، رسانه ها و ديپلماسي فريب و نيرنگ از ابزار هاي اصلي آل سعود براي ترويج ايران هراسي و کمک به تحقق اهداف سياست خارجي سعودي هاست.
سعودي ها از مدتها قبل از رسانه ها به عنوان ابزار اساسي براي توجيه سياست هاي غلط و دخالتهاي نابجا استفاده مي کنند. اما همانطور که گفته شد، سعودي ها به ابزار ديگري هم براي پيشبرد سياست خارجي خود توجه دارند و آن ايدئولوژي سلفي-وهابي است که از طريق مبلغان سلفي در کشورهاي عربي و اسلامي طاعون وار گسترده شده است.
سعودي ها از شبکه هاي تلويزيوني و پايگاه هاي خبري و روزنامه ها براي القاي سياست خارجي آل سعود بهره مي گيرند. در اين ميان العربيه سخنگوي رسمي آل سعود و مدافع سرسخت سياست هاي آمريکا در منطقه است.
آنها براي توجيه جنگ خود در يمن از پروپاگاندا بهره بردند تا افکار عمومي و حکومت هاي عربي و اسلامي را با خود همراه سازند. آنها هدفشان کشاندن ديگر کشورها در جنگ يمن بود زيرا خود ارتش قوي که قادر به جنگ زميني باشد ندارند و اين با وجود قراردادهاي نظامي کلاني است که با آمريکا به امضا مي رسانند و هزينه هاي گزافي را بر مردم عربستان تحميل مي کند.
البته اين که عربستان سعودي ارتش ملي قوي مانند ديگر کشورها ندارد هم، به نگراني و ترس خاندان حاکم از قدرت گرفتن اين ارتش و تهديد تاج و تخت حاکمان آن است. علت اين که سعودي ها گارد ملي را به وجود آوردند نيز همين ترس و نگراني است. افراد گارد ملي عربستان با خاندان حاکم قرابت بيشتري دارند و از قبايل نزديک به آل سعود هستند. وظيفه اساسي گارد ملي حفاظت خاندان حاکم از خطرات داخلي و کودتاهاي نظامي و ديگر خطرات است.
اما تکيه سعودي ها بر رسانه ها و ايدئولوژي وهابيت، به عنوان ابزار سياست خارجي، موضوع جديدي نيست و از دهه پنجاه به اين کار روي آورد. در مقطعي آل سعود به روزنامه نگاران فراري از جنگ داخلي لبنان روي آورد و پس از آن در سال ۱۹۹۱ «ام بي سي» را تاسيس کرد تا بر افکار عمومي جهان عرب با تکيه بر روزنامه نگاران لبناني ماروني احاطه پيدا کند.
پس از اينکه شبکه الجزيره قطر در سال ۱۹۹۶ با استفاده از روزنامه نگاران فلسطيني، اردني و مغربي الاصل به عنوان رقيب رسانه هاي سعودي مطرح شد و پس از حواث يازده سپتامبر ضرورت ايجاد شبکه خبري عربي حرفه اي براي نفوذ رو به رشد قطري ها بر افکار عمومي احساس شد و شبکه العربيه با ديدگاه حامي سياست هاي آمريکا و رژيم اسرائيل تاسيس شد.
آل سعود با ابزار رسانه و وهابيت و شيوخ وهابي ابتدا براي تضعيف ناصري ها و ديگر دشمنان برآمد و در مقطعي از اخوان المسلمين عليه جمال عبدالناصر استفاده کرد اما آل سعود و وهابيت عليه اخوان المسلمين هم کودتا کردند و رويکرد ديگري در پيش گرفتند.
جنگ کنوني يمن مثال بارز همکاري موسسه رسانه اي و ديني سعودي است که در اين مسير موفق به ائتلاف با شبکه الجزيره قطر براي تشکيل ائتلاف رسانه اي-ايدئولوژي-وهابي براي مشروع جلوه دادن جنگ از نظر سياسي و ديني شدند.
سياستي که رسانه هاي سعودي در قبال جنگ يمن در پيش گرفتند، پوشش سخنان احمد عسير سخنگوي توفان موسوم به قاطعيت بود بدون اينکه اشاره اي به بمبارانها و کشتار مردم بي گناه يمن کنند.
اما شيوخ وهابي در حقيقت، روزنامه نگاران ويژه تبليغات سياسي-ديني هستند که در شبکه هاي تلويزيوني و شبکه هاي اجتماعي عليه انصارالله و يمني ها تبليغ مي کنند. آنها وظيفه دارند که شيعيان و ايراني ها را دشمن جلوه دهند و آل سعود را رهبر اهل تسنن و اعراب معرفي کنند.
اين شيوخ سلفي و وهابي، شيعيان را مورد هجمه شديد قرار مي دهند. عبدالعزيز الطريفي از مبلغان وهابيت شيعيان عراق و سوريه را پرستنده بت معرفي مي کند.
در واقع آل سعود و شيوخ وهابيت به دنبال بسيج کردن سلفي هاي خارجي براي پيشبرد اهداف خود هستند. ايدئولوژي وهابي-سعودي به نام «سعوهابي»، آميخته اي از دين مورد نظر محمد عبدالوهاب و مشايخ آل سعود است. سلفي ها در هر کشوري که باشند معمولا بيش از آنکه مطيع و تابع حکومت هاي خود باشند، تابع آل سعود هستند.
اما آنچه معمولا سعوهابي(سعودي-وهابيت) براي پيشبرد اهداف خود از آن استفاده مي کنند حمله ضد شيعه و مرتبط کردن مخالفان سياست هاي آل سعود در هر کشوري با ايران است. شيخ عبدالعزيز بن عبدالله آل الشيخ از نوادگان محمد بن عبدالوهاب است که همواره جنگ يمن را دفاع از شريعت اسلامي در برابر آنچه گسترش صفوي مي نامد، مي خواند.
اما ناگفته پيداست که سه عاملي که سعودي ها از آن در توجيه سياست هاي خود استفاده مي کنند، همگي در راستاي فتنه افکني و نزاع هاي خونين ميان کشورهاي عربي و اسلامي و خدمت به صهيونيسم جهاني است.
بي سبب نيست که شيخ عبدالعزيز بن عبدالله آل شيخ نوه محمد بن عبدالوهاب از جنگ عليه يمني ها حمايت مي کند و ايراني ها را مجوس و داراي دشمني ديرينه با اسلام معرفي مي کند زيرا وظيفه اي که براي وي تعريف شده، همين است.
وي مُهره اي براي خدمت به آل سعود که مجري سياست هاي صهيونيستها و آمريکايي ها در منطقه هستند، محسوب مي شود. شباهت مواضع اين نواده محمد بن عبدالوهاب با مواضع مقامات صهيونيستي و آمريکايي گواه اين مدعاست. همه مواضع در راستاي ايران هراسي و دشمني و تضاد با ايران و انقلابيون يمن و ديگر اجزاي محور مقاومت است.
وهابيون و شيوخ وهابي چرا در حمايت از فلسطين در برابر گسترش صهيونيسم موضعي اتخاذ نمي کنند؟ چگونه است که شيوخ وهابي، جنگ عليه ملت يمن را دفاع از شريعت اسلامي مي خوانند در حالي که بيش از هزاران نفر از جمله شماري زن و کودک کشته شده اند؟ يمني ها آواره شده اند؟ فقر و خطر گرسنگي يمني ها را تهديد مي کند؟ برخي شهرهاي يمن به دست تروريستها افتاده است؟
الشيخ عبدالعزيز آل شيخ و شيوخ وهابي ديگر به مثابه بوقچي آل سعود هستند که هر جا لازم باشد چه در برابر ايران يا در توجيه سياست هاي جنگ طلبانه خاندان حاکم بر عربستان ظاهر مي شوند. هدف و ماموريت نوادگان محمد بن عبدالوهاب کاملا مشخص است؛ خدمت به آمريکا و اسرائيل. آمريکا و اسرائيل خط قرمز وهابيون هستند.
همانطور که گفته شد؛ پترودلارها و امپراتوري رسانه اي و شيوخ وهابي به همراه ديپلماسي فريب و نيرنگ از ابزارهاي آل سعود هستند.
وهابيت و تروريسم دو روي يک سکه هستند. وهابيت به دست محمد بن عبدالوهاب در شبه جزيره العرب بنيان نهاده شد. محمد بن عبدالوهاب (۱۰۸۲–۱۱۷۰ هجري خورشيدي، ۱۱۱۵–۱۲۰۶ هجري قمري، ۱۷۰۳–۱۷۹۲ ميلادي) بنيانگذار ديدگاه جديدي در مذهب سني حنبلي است که بعدها به نام وهابيت در ميان مسلمانان و علماي سني عربستان سعودي ريشه گرفت.
محمدبن عبدالوهاب در سال ۱۱۱۵ (ه ق) در شهر عيينه (به عربي: عُيَينه) از توابع نجد متولد گرديد. پدر وي، شيخ عبدالوهاب از قضات آن شهر بود. محمد، فقه حنبلي را در زادگاه خود آموخت. سپس براي تکميل معلومات رهسپار مدينه شد و در آنجا به تحصيل حديث و فقه پرداخت.
در دوران تحصيل در مدينه، گهگاه مطالبي بر زبانش جاري ميشد که از عقايدي خاص حکايت داشت، چندان که اساتيد وي نسبت به آيندهاش نگران شده و ميگفتند: اگر اين فرد به تبليغ بپردازد گروهي را گمراه خواهد کرد.( آلوسي، تاريخ نجد، (صص) ۱۱۱–۱۱۳).

محمد بن عبدالوهاب تبليغ خود را در پرتو قدرت حاکم محمد بن سعود آغاز کرد. به زودي هجوم به قبايل اطراف و شهرهاي نزديک شروع شد و سيل غنايم از اطراف و اکناف به شهر درعيه که شهري فقير بود، سرازير گشت. اين غنايم چيزي جز اموال مسلمانان منطقهٔ نجد نبود که با متهم شدن به شرک و بتپرستي، اموال و ثروتشان بر سپاه محمد بن عبدالوهاب حلال شده بود.
دو چيز به انتشار دعوت محمد بن عبدالوهاب در ميان اعراب باديهنشين نجد کمک کرد: ۱. حمايت سياسي و نظامي آل سعود. ۲. دوري مردم نجد از تمدن و معارف و حقايق اسلامي.
جنگهايي که وهابيان در نجد و خارج از نجد (همچون حجاز و يمن و شام و عراق) ميکردند، جاذبهاي دلفريب داشت: ثروت هر شهري که با قهر و غلبه بر آن دست مييافتند، بر مهاجمين حلال بود، اگر ميتوانستند آن را جزو متصرفات و املاک خود قرار ميدادند و در غير اين صورت به غنايمي که به دست آورده بودند، اکتفا ميکردند.
در سال ۱۲۱۶ ق. امير سعود با قشون بسيار متشکل از مردم نجد و عشاير جنوب و حجاز و تهامه و ديگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد. وي در ماه ذي القعده به شهر کربلا رسيد و آنجا را محاصره کرد.( جزيرة العرب في القرن العشرين ص ۳۴۱)
سپاهش برج و باروي شهر را خراب کرده، به زور وارد شهر شدند و بيشتر مردم را که در کوچه و بازار و خانهها بودند به قتل رساندند. سپس نزديک ظهر با اموال و غنايم فراوان از شهر خارج شدند و در نقطهاي به نام ابيض گرد آمدند. خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقيه، به نسبت هر پياده يک سهم و هر سواره دو سهم، بين مهاجمين تقسيم شد.( عنوان المجد في تاريخ نجد: ۱/۳۳۷)
ممکن است تصور شود که وهابيان تنها بلاد شيعهنشين را مورد تاخت و تاز خود قرار ميدادند؛ ولي اين تصور به هيچوجه درست نيست و بايد گفت کليهٔ مناطق مسلماننشين حجاز و عراق و شام، آماج حملات آنها قرار داشت و تاريخ در اين مورد، از هجومهاي وحشيانهاي گزارش ميدهد که مجال شرح همهٔ آنها در اين مختصر نيست.
جميل صدقي زهاوي در خصوص فتح طائف به دست وهابيان مينويسد: از زشتترين کارهاي وهابيان، قتلعام مردم است که بر صغير و کبير رحم نکردند. طفل شيرخوار را بر روي سينهٔ مادرش سر ميبريدند. جمعي را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند همه را کشتند.
چون در خانهها کسي باقي نماند به دکانها و مساجد رفتند و هر که بود، حتي گروهي که در حال رکوع و سجود بودند، کشتند. کتابها را که در ميان آنها تعدادي مصحف شريف (قرآن) و نسخههايي از صحيح بخاري و مسلم (از معتبرترين کتابهاي حديثي در نزد اهل سنت) و ديگر کتب حديث و فقه بود در کوچه و بازار افکندند و آنها را پايمال کردند.( جميل الصدقي الزهاوي، الفجر الصادق، ص ۱۷؛ سيد احمد زيني الدحلان، فتنة الوهابية ص۶۶).
وهابيت کينه و دشمني و نفرت ضد غير مسلمانان را مورد توجه قرار مي دهد. آنها شيعه را کافر مي دادند و هرکه در کافر بودن شيعه ترديد کند را نيز کافر مي دانند.
وهابيت و غارتگري سنخيت ويژه اي با هم دارند. منشا وهابيت در صحراي خشک و سوزان جزيره العرب است.
آل سعود با بهره گيري از ثروت نفت، دهها ميليارد دلار براي گسترش تعاليم وهابيت در دنيا هزينه کرده است. آنها از فقر مردم سوء استفاده مي کنند. سعودي ها دهها مدرسه ديني و مساجد در مناطق مختلف برپا کردند. سعودي ها از بنگاههاي خيريه و جوانان بيکار کشورهاي فقير بهره برداري مي کنند.
در واقع القاعده از بطن وهابيت و با حمايت استخبارات سعودي متولد شد. ردپاي سعودي آنگونه که رسانه هاي عراقي گزارش مي دهند در حمايت از داعش و تکفيري ها پيداست.

با اين اوصاف چگونه است که عادل الجبير و ديگر مُهره هاي آل سعود، ايران را به حمايت از تروريسم متهم مي کنند در حالي که پيشنيه سياه آل سعود و تروريسم پروري آنها بر کسي پوشيده نيست.
زوج ناميمون سعودي-وهابيت، عامل اساسي اشاعه تروريسم در جهان به ويژه عراق و ديگر کشورهاي عربي است. آنها عامل نفرت ميان مسلمانان و مسيحيان هستند.
اما کسي که در خانه شيشه اي زندگي مي کند به طرف ديگران سنگ پرتاب نمي کند. کسي که متهم به تروريسم پروري و ايجاد تفرقه و نفرت ميان مسلمانان و دشمن بشريت است نمي تواند به ديگران اتهام وارد کند.
منبع:مهر